سه قطره خونی که 16 آذر 1332 به پای نیکسون ریخته شد و سنگ فرشهای دانشگاه تهران را نگین کرد، هنوز هم زنده و جاری است. تو از تبار بهاری، در تنت، هزار جوانه به رویش نشستهاند، هزار جویبار در اندیشهات جریان گرفته است. تو با زبان قلم آشنایی، تو با واژهها، به گلچینیِ حقیقت میروی. دست در دست کلمات، پا به پای پرسشها، کوچه گرد ناشناخته عالم میشوی؛ گاهی در قعرزمین، گاهی در کهکشان. این روز روز توست. سرزمین علم و آزادگی، صلابت قدمهایت را میطلبد؛ پس تو ای دانشجو در تاریک خانههای میهن، فانوس دانایی بیاویز.